مثل سیبی که از وسط نصف کنی....داستانی برای نوجوانان
من و خواهرم مثل سیبی هستیم که از وسط نصف کرده باشی. هر کس ما را می بیند همین را می گوید. پریسا: بله هر کس ما را می بیند می گوید شما مثل سیبی هستید که از وسط نصف کرده باشی. ای بابا! نمی شود وسط داستان نپری؟ بله داشتم می گفتم. ولی ما مثل سیبی نیستیم که از وسط نصف کرده باشی. ما دو تا آدم هستیم مثل همه ی آدم ها. از وسط هم نصف نشده ایم. هر کدام از ما یک سیب است. پریسا: بهتر است یک میوه ی دیگر بگویی. من از سیب بدم می آید. ای بابا! خیار خوب است؟ اصلاً چه طور است بگویم خربزه؟ خواهش کردم وسط داستان نپری. خب چی می گفتم؟ آهان، بله. می گفتم من و خواهر دوقلویم شبیه هم هستیم. مثل این پسرهای همسایه که همه می گویند مثل سیبی هستند که ا...