خانواده منخانواده من، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

✳♈❋ خانــواده من ❋♈✳

عاااااااااااالیم تا وقتی که بتونم حال همه رو عااااااااااالی کنم.^_^

حبیب ابن مظاهر همراه همیشگی امام حسین(ع)

1392/9/4 18:07
نویسنده : خاله ی مهربون
997 بازدید
اشتراک گذاری
حبیب بی مظاهر

حبیب فرزند مظاهر چهارده سال پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) در خاندان بزرگ بنی اسد در یمن به دنیا آمد. سال نهم هجری با خانواده اش به مدینه آمد و آن جا ساکن شد. در نوجوانی فقط مدتی از اوایل زندگی را در زمان پیامبر (ص) گذراند و در این مدت کوتاه، به خاطر دوستی با یکی از کودکان مدینه که او حسین بن علی بن ابیطالب (ع) بود، معروف بود. این دو نفر با یکدیگر حدود 10 تا 13 سال اختلاف سن داشتند اما حبیب همیشه در مقابل این کودک بسیار فروتن بود. دوران جوانی و میانسالی خود را در کنار امیرالمومنین علی علیه السلام با جنگ های صفین و نهروان پشت سر گذاشت و همواره نامش در کنار یاران امام علی علیه السلام رقم خورد. در دوران خلافت امیرالمومنین و با آغاز جنگ جمل، همراه آن حضرت راهی بصره شد و پس از پایان جنگ، کوفه را برای زندگی خود انتخاب کرد. پس از شهادت امام علی علیه السلام، در کنار امام مجتبی علیه السلام و در سایه ی آن حضرت بود.

حبیب بن مظاهر، در این سال ها در کنار اهل بیت پیامبر غم ها و اندوه های فراوان از دشمنان اهل بیت دید تا به سن پیری رسید.

حبیب به دنبال شنیدن خبر ورود امام حسین (ع) به کربلا، خود را از کوفه به آنجا رساند و در رکاب حسین ابن علی(ع) جنگید

به هنگام خروج امام حسین (ع) از مدینه به مکه و دعوت مردم کوفه از آن حضرت که حبیب هم جزو دعوت کنندگان آن حضرت بود نامه ای در این زمینه به همراه چند نفر برای حسین بن علی (ع) نوشت.

امام حسین علیه السلام هم نامه ای به حبیب نوشتند و او را به یاری خود دعوت نمودند. حبیب به دنبال شنیدن خبر ورود امام حسین (ع) به کربلا، خود را از کوفه به آنجا رساند و در رکاب حسین ابن علی(ع) جنگید.

شهادت حبیب بن مظاهر

او، عاشق شهادت بود. دلش براى شهادت مى‏تپید. شب عاشورا را به عبادت و مناجات با معبود خویش مشغول بود، و لحظه ‏شمارى مى‏كرد تا روز عاشورا فرا رسد و در ركاب مولا و سرور خویش، شربت‏ شهادت را بنوشد.

بالاخره، نوبت جان‏فشانى فرا رسید. آن مجاهد پیر و عاشق كه روحیه‏اى جوان و شاداب داشت; با شمشیرى بران به میان سپاه دشمن نفوذ كرده، آنان را از دم تیغ مى‏گذراند. و این گونه رجز مى‏خواند:

"من حبیب، پسر مظاهر، زمانى كه آتش جنگ برافروخته شود، یكه سوار میدان جنگم، شما گرچه از نظر نیرو و نفر از ما بیشترید، لیكن ما از شما مقاومتر و وفادارتریم، حجت و دلیل ما برتر، منطق ما آشكارتر است و از شما پرهیزكارتر و استوارتریم."

حبیب بن‏مظاهر، با آن سن زیاد همچون یك قهرمان شمشیر مى‏زد، و 62 نفر از افراد دشمن را به درك واصل كرد.

تشنگى و خستگى بر او چیره شده بود، ناگهان در این هنگام «بدیل بن‏مریم عقفانى‏» به او حمله كرد و با شمشیرى بر فرق او زد، دیگرى با سر نیزه به او حمله كرد، تا اینكه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس «بدیل بن‏مریم‏» سر مطهرش را از تن جدا كرد.

شهادت این پیر عاشق، بر یاران امام(ع) و خود امام(ع) بسیار گران بود. حضرت خود را به بالین او رسانید. چنان شهادت «حبیب‏» در امام اثر گذاشته بود كه فرمود:

"احتسب نفسى و حماة اصحابى‏": پاداش خود و یاران حامى خود را، از خداى تعالى انتظار مى‏برم. اى حبیب! مردى با فضیلت‏بودى كه در یك شب قرآن را ختم مى‏كردى.

سرانجام «حبیب بن‏مظاهر اسدى‏» یار باوفاى اباعبدالله‏الحسین(ع) در سن 75 سالگى، در تاریخ دهم محرم‏الحرام، سال 61 هجرى قمرى، در سرزمین مقدس كربلا به فیض شهادت نائل آمد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)