خانواده منخانواده من، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

✳♈❋ خانــواده من ❋♈✳

عاااااااااااالیم تا وقتی که بتونم حال همه رو عااااااااااالی کنم.^_^

داستان چهارشنبه کاغذی ویژه چهار شنبه سوری

1392/12/19 15:23
نویسنده : خاله ی مهربون
1,461 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای خوبم

آقای مزروعی از اورژانس اصفهان یک کتاب شعر خیلی زیبا برای چهارشنبه سوری ارسال کردن

داستان چهارشنبه کاغذی ویژه چهار شنبه سوری

یکی بود یکی نبود

پای کوه، کنار رود

یه جایی بدون دود

شهر با صفایی بود

خونه ها خوب و قشنگ

دیوارا آجر و سنگ

بچه ها زبر و زرنگ

تو کارا مثل پلنگ

وقتی نوروز می رسید

کینه و غم نمی دید

به جای دلخوری ها

صد سبد خنده می چید


خنده ها دروغ نبود

شادی ها با بوق نبود

بخش اورژانس اونا

این همه شلوغ نبود

بازی ها خظر نداشت

تفریحا مضر نبود

شیطونی اثر نداشت

 

 

کسی دستاش نمی سوخت

شادیشو نمی فروخت

هیچ کسی شب های عید

چشم به اورژانس نمی دوخت

کسی با آتیش و دود

کوچه ها رو نمی بست

موشک و ترقه ها

دلها رو نمی شکست

 

 

حالا عیدا که می شه

چهره ها اخمی می شه

با آتیش فشفشه

صورتا زخمی می شه

بازی با کبریت و نفت

خنده رو کم می کنه

شوخی با ترقه ها

شادی رو غم می کنه

گوشا رو کر می کنه

چشما رو کور می کنه

صفا را از عیداشون

حسابی دور می کنه

کاشکی این چیزا نبود

آتیش و ناله و دود

همه عیدا می شدند

مشغول جشن و سرور

کاش می شد همراه باد

ابر شادی ها بیاد

به ما عیدونه بده

بهار سالم و شاد

بهار مهربونی

بهار هم زبونی

بهار سلامتی

عید رنگین کمونی

شاعر : رضا نعمتی ، هدیه نعمتی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گلی
19 اسفند 92 15:26
سلام دوستای گلم خوبین امروز اتفاقی با یه فروشگاه اینترنتی آشنا شدم البته قبلا هم آشنا بودم ولی امروز دقیق رفتم توسایتشون ودرست بررسی کردم دیدم چه قدر چیزای خوبی داره وبه راحتی توی خونه نشستی وسفارش میدی برات بیارن دم خونه دیدم ایده خوبیه که به شما دوستای گلم هم اطلاع بدم گفتم اینجا آدرسشا برای شمادوستای گلم بذارم تا شماهم ازش اگه دوست داشتین استفاده کنید امیدوارم خوشتون بیاد ازشو کلی احساس راحتی وآرامش بهتون هدیه کنه